نتایج جستجوی عبارت «سعید محمدزاده مرحوم چگینی شاهدی سمیع یزدانی مرحله اول عملیات کربلای 5 و اتمام مرحله اول عملیات و مرحله دوم عملیات و حال و هوای معنوی رزمندگان در این عملیات و صحبتهایی در مورد شهید حسن فقیه پادگان امام خمینی(ره) اقلید گردان فجر شلمچه تیپ 18 الغدیر استان یزد استهبان گردان فجر» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید غلامعلی یاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید غلامعلی یاری »
غلامعلی از اهالی آسمان بود که چند روزی را به دیار خاکیان میهمان آمده بود. روز آمدنش را 1345/11/10 ثبت کرده‌ و محل نزولش را میان خانواده‌ای متدین در روستای دهچاه نی‌ریز نوشته‌اند. او فقط توانست دوره ابتدایی را در دبستان شهید مسروری دهچاه بگذراند، سپس ترک تحصیل کرده و به کمک پدر در امور کشاورزی شتافت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان پاسدار وظیفه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان نی‌ریز درآمد. 1365/5/30 برای مبارزه...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید محمد قلی عبدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
پرستوهای مهاجر آمده بودند تا رسیدن بهار را مژده دهند. در روستای مشکان درون خانه‌ای گِلی، ولی پر از صفا و محبت؛ همراه با آواز پرستوها، ـ1/1/1334ـ صدای دلنشین کودکی زیبا، طراوت دوچندان به خانه داد. نامش را محمدقلی نهادند و در کنار خود پرورش‌اش دادند. تحصیلات خود را در مدرسه ابتدائی شهید آیت (ششم بهمن) روستای مشکان آغاز و به پایان رساند. بعلت نبودن دبیرستان در روستا از ادامه تحصیل محروم ماند و به کار کشاورزی پرداخت....
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمد نجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
با تو می‌گویم! کسی که به زندگی در جوار حضرت حق و جاودانگی روح در وادی «عند ربهم یرزقون» معتقد است، از مردن نخواهد ترسید، اگرچه با آتش کینه، جسم او را به سوزانند. محمد نجدی از مؤمنانی است که در خانواده‌ای مذهبی در روستای مشکان نی‌ریز، ۱۳۴۳/۵/۲۰ به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی وارد مدرسه ابتدایی شهید آیت مشکان شد. پس از مدتی از ادامه تحصیل منصرف و به کار کشاورزی پرداخت. محمد باوجود سن...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حسن زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حسن، آوای زندگی عاشقانه خود را سال ۱۳۴۷ در شهرستان نی‌ریز با اولین گریه‌های کودکانه در کانون گرم خانواده‌ای مسلمان، سرود و بعد از طی کردن دوران کودکی، در مدرسه پروین اعتصامی مشغول به تحصیل شد و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید دکتر مفتح به پایان برد و متوسطه را در دبیرستان دکتر بهشتی با موفقیت سپری کرد. جوانی بود باایمان و مقید به انجام فرایض دینی، در مراسم مذهبی به‌خصوص در مراسم عزاداری حسین (ع) حضوری...
تقلب در قرعه کشی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در عملیات کربلای 4 دو نفر از برادران پیک گردان کمیل بودند. قرار شد یکی از این دو به همراه شهید مرتضی جاویدی به آن سوی اروند (ضلع غربی) بروند و مسیر را شناسایی کنند. تا زمانیکه گردان از روی اروند حرکت کرد و به آن سو رسید بچه‌ها را راهنمایی کنند. موقع انتخاب یکی از این دو نفر، بحث بیش آمد و هر دو اصرار داشتند که باید من بروم. چون به نتیجه نرسیدیم قرار شد قرعه...
زندگینامه جانباز محمد علیمردانی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
محمد علیمردانی فرزند شهباز، متولد 10 فروردین ماه سال 1342‌ می‌باشد و در روستای حیدرآباد از بخش مرکزی شهرستان نی‌ریز بدنیا آمده است. وی دوران کودکی خود را در روستای سرشار از محبت و یکرنگی سپری نمود. دوران دبستان خود را ابتدا در دبستان فردوسی حیدرآباد و سپس در دبستان فرهمندی نی‌ریز طی کرد و پس از دوران دبستان وارد مدرسه راهنمایی ولی‌عصر‌‌(عج) نی‌ریز شد. بعد از اتمام دوره راهنمایی‌ به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران در آمد. پس از...
زندگینامه آزاده محمد رضا محسن زاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمد‌رضا محسن‌زاده فرزند بهزاد، در سال 1348 در شهرستان نی‌ریز، روستای دهچاه در خانواده‌ای مذهبی و پایبند به اصول دین متولد شد. دوران کودکی را در زادگاهش گذراند. در 7 سالگی وارد دبستان شهید مسروری (عسجدی سابق ) روستای دهچاه گردید. تحصیلات ابتدائی را با موفقیت در این دبستان گذراند. اما چون درآمد خانواده کفاف هزینه‌های زندگی خانواده را نمی داد ناچار درس را رها کرد و به عنوان کارگر ساختمانی مشغول بکار شد تا در تأمین مایحتاج...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا(حمید) رئوفی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند                        چنان پرنده شدند و ز دسترس رفتند دفتر زندگی هر شهیدی را که می‌گشایی، در برگ برگ آن قصه عاشقی را باجان و دل می‌خوانی. قصه مجنون‌صفتانی که در پی لیلی، سر از پا نشناختند و بی‌محابا بر آتش‌وآب زدند تا وصال محبوب را به دست آورند. ۱۳۳۸/۸/۲ در شهرستان نی‌ریز،‌ میان خانواده‌ای روحانی و پیرو اهل‌بیت عصمت و طهارت...
قلپ قلپ قمقمه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در شب عملیات خیبر، اسفندماه 1362، در منطقه پشت دژ بعد از حدود هفت کیلومتر راهپیمائی، نیروهای گردان به پشت میدان مین دشمن می‌رسند. شهید سعید بیگی رو به آقای جواد مبین کرده و می‌پرسد: جواد قمقمه‌ات آب دارد؟ جواد در پاسخ می‌گوید: بله. می گوید: بده تا من کمی بخورم. جواد مبین از او می‌پرسد. مگر خودت قمقمه نداری؟ سعید در پاسخ جواب می‌دهد: دارم ولی اگر آب از قمقمه خودم بخورم نصفه می‌شود و موقعی که...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید علیرضا دهقانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد عليرضا دهقاني »
فراق یاران به خون نشسته در سنگرهای جنوب، قرارش را ربوده بود. با بی‌قراری روانه جبهه شد تا در کنار سایر عاشقان خداجوی و عارفان دشمن‌ستیز به وظیفه خود عمل کند و اگر دوست نیم‌نگاهی بر او داشت، شاید به جمع یاران بپیوندد. سال ۱۳۳۶ در خانواده‌ای متدین و مذهبی در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. دوره ابتدائی را در روستای دهقان آباد و راهنمایی را در مدرسه ابن‌سینا سپری نمود. برای ادامه تحصیل به نی‌ریز مهاجرت...